♥ فــــــرار . . . از مدرسه ؟! ♥
نوشته شده توسط : ..• The * Elf * girl •..

 

بهترین و جدیدترین خدمات وبلاگ نویسان جوان                www.bahar22.com

 

 


بعضی وقتها آدم هر چقدر هم که لجباز باشه بزور مجبور میشه کاری رو که دوست نداره انجام بده. مثل رفتن به مدرسه... 




خوب در همچین مواردی آدم دچار عقده های سر کوفته میشه و بالاخره این عقده هایک جایی خودشونو بروز میدن دیگه...




البته این اعمال چنین عواقبی هم در پی دارند...



خوب ادب کردن بچه های بی ادب جزو واجبات است.



 


از اونجا که ما موجود تادیب پذیری بودیم تا چند سالی ادب شدیم که از تمامی دست اندر کاران این امر خطیر کمال تشکر را داریم. 



اما با ورود به دبیرستان هر چه این اساتید محترم رشته بودند پنبه شد و نامه اعمال ما با یک سری موارد رنگین تر شد...

ـ تفریح سالم در کوچکترین فرصت حاصله




ـ تفریح با ناظمین زحمتکش مدرسه



ـ اظهار محبت و دوستی به بعضی از عابرین محترمی که شانس عبور از زیر پنجره کلاس ما رو داشتند!



خوب بعد از این همه ماجرا آدم باید یک فکری هم واسه شب امتحانش بکنه دیگه... نه؟




 اما بعضی وقتها هر چقدر هم که زرنگ باشی تمهیداتت با شکست روبرو میش
ند و باید به فکر چاره افتاد... ماهی را هر وقت از آب بگیری تازه است... 




خلاصه اینکه تادیب و تنبیه و تمهید روی بعضی از موجودات دو پا اثر نداره. خوب ما هم یکی از اوناییم

 

 

 

 




:: بازدید از این مطلب : 909
|
امتیاز مطلب : 203
|
تعداد امتیازدهندگان : 64
|
مجموع امتیاز : 64
تاریخ انتشار : 5 آذر 1389 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید

/weblog/file/img/m.jpg
virous در تاریخ : 1389/9/5/5 - - گفته است :
سلام،دوست جونم...
منو باvirous بلینک و تو رو با ...
خب من با ماری میلینکم خوشت نیومد یه اسم بگو تغییرش بدم..
u?????????


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: